جملات معروف عکاسانی که در تورهای عکاسی شرکت نموده اند
کاش زودتر این نکات عکاسی را می دانستم…
یکی از راهنماهای تورهای عکاسی در حین صحبت کردن و گپ زدن با عکاسانی که از سراسر جهان در تورها شرکت داشتند و هر کدام استایل، رفتار و دیدگاه متفاوتی درباره عکاسی داشتند سوال ساده اما مهمی رو ازشون پرسیده:
“چه چیزهایی درباره ی عکاسی تان هستند که دوست داشتید اوایل مسیر شغلی به شما گفته می شد؟” پاسخ های جالبشون رو بخونید
اولین نکته در جملات معروف عکاسی را امانوئل سراینو (Emanuele serraino) از رم می گوید:
“آرزو می کنم زودتر به من گفته می شد که ایده هایم را دنبال کنم، که سعی کنم به جای اینکه فقط چیزی که از آن عکس میگیرم را بفهمم، به درک چیزهایی که برایم مهم هستند برسم
آن وقت به کاوش خود متعهد شوم و آن چیزی را که برایم صمیمانه بی همتا باشد، پیدا کنم.
آرزو می کنم به من گفته می شد که بیشتر به اطرافم توجه کنم، که با دقت به آسمان، ستاره ها، خورشید، ماه، فصلها، ساعت های روز، حیوانات، مردان و زنان و مهمتر از همه، به نور بی نهایت و ناگریز نگاه کنم و ارزش و رایگان بودن آن را درک کنم.
اوایل، من به اندازه ی کافی برای صمیمانه دانستن یک مکان، برای جستجو، پیدا کردن و کشف کردن چیزهای جدید،اشاره های بی نهایت در صحنه ی مشابه و نتیجه ی تحقیق دقیق،باریک بین و مکرر، ارزش قائل نمی شدم.
کسی نبود که همه ی اینها را به من بگوید، پس مجبور شدم که خودم آنها را کشف کنم.
به کمک دوربینم، متوجه شدم چه چیزهایی در محیط اطرافم و چه چیزهایی در درونم وجود دارند.
سپس جست و جویم را شروع کردم و سعی می کنم که این داستان را در عکس هایم نیز بیان کنم.
پس می توان گفت که به وسیله ی دوربین، من جهان و خودم را کشف کردم و راهی برای اظهار خودم و خواندن همه ی آنچه که نمی توانم بیان کنم، پیدا کردم.”
دومین نکته عکاسی را لی چپمن(Lee chapman) از توکیو می گوید :
“نزدیک تر شو و سپس بازهم نزدیک تر شو. همیشه وقتی در مورد عکاسی صحبت می شود این مثل قدیمی کاربرد دارد.
جمله ای که گفتنش بسیار آسان تر از اجرا و فهمیدن آن است، اما همواره با ارزش است که به سمت آن برویم.
نصیحتی که مثل هر عکاس تازه کار، من هم به خوبی از آن آگاه شدم. اما چیزی که به آن اشاره نشد، رسیدن به این نزدیکی به کمک ترکیب با تماس چشمی است.
قدرت نگاه خالصانه و مستقیم مدل به دوربین، شما و در نهایت به بیننده، برای مدت طولانی در ذهن من گمشده بود. تا زمانی که برای کتاب های ویلیام کلاین زمان و هزینه صرف کردم.
جدا از اینکه تصاویر او سرشار از انرژی و شوکه کننده هستند، چیز دیگری در آنها وجود داشت که ابتدا درک نمی کردم.
سپس فهمیدم که همواره، حداقل یک نفر در هر قاب، در زمان گرفتن عکس، مستقیما به کلاین و در نهایت،در تمام آن سالها، به من نگاه می کرد.
همانند نزدیک شدن، کوشش برای رسیدن به آن ” نگاه ” در بهترین شرایط می تواند آزار دهنده باشد اما چه مثبت چه غیراز آن، رابطه ای شکل خواهد گرفت که با وجود ابهام ثانیه ایش، بعدها به هرکسی که تصاویر را ببیند، منتقل خواهد شد.
یک حقیقت بدون شک قدرتمند، که آرزو می کردم زودتر بهم گفته می شد، با این وجود خوشحال هستم که در نهایت آن را پیدا کردم.”
یکی از جملات معروف عکاسی را ویلیام لونزبری(William Lounsbury) از آمستردام می گوید :
“نور مهم ترین جزو یک عکس است.”
“چیزی که من همواره به عکاس های تازه کار میگویم، این است که مهم ترین نکته تماشای نور است.
اوایل وقتی یک دوربین به دست میگیریم، بسیار آسان است که به نکته های تکنیکی، ترکیب بندی و موضوع وسواس پیدا کنیم و فکر کنیم که اگر به سه چیز، استفاده ی مناسب از دوربین، قراردادن همه ی عناصر در جای خود و پیدا کردن موضوع عالی، مسلط شویم یک عکاس ” واقعی ” خواهیم بود.
سالها زمان برد تا یاد بگیرم که اگر نور درست را نداشته باشیم و یاد نگیریم که از نور به عنوان یک عنصر مهم در عکاسی استفاده کنیم، هیچ کدام از جنبه های دیگر نیز، نقشی اجرا نخواهند کرد.
قسمت دوم این موضوع، این است که بدانیم چه زمانی تسلیم شویم.
گاهی اوقات با وجود تلاش زیاد، ممکن است نتیجه آنی نباشد که ما می خواهیم، به طور مثال سایه های مزاحم، آسمان کاملا سفید یا عدم همراهی نور می توانند موجب تخریب تصویر بشوند.
وقتی توجه به نور را بیاموزیم زودتر می توانیم پیش بینی کنیم که تصویر آن طور که می خواهیم از آب در نخواهد آمد.
ممکن است ناراحت کننده به نظر بیاید اما جنبه های مثبتی نیز در آن هست زیرا این موضوع باعث می شود که در عکاسی خلاق تر شویم، یک ایده را دور انداخته و ایده ی جدیدی پیدا کنیم، ایده ای که در آن با همراهی نور، تصویری زیبا خلق خواهیم کرد.”
چهارمین نکته عکاسی را کلارا ابی نادر (Clara Abi Nader) از پاریس می گوید :
“گاهی اوقات افراد از من می پرسند که کجا باید متمرکز شوند.
در مقابل من از آنها سوال می کنم که به چه چیزی نگاه می کنند؟ چه چیزی نگاه آنها را جذب می کند؟
من سعی می کنم به آنها توضیح دهم که همه ی ما نگاه متفاوتی داریم درست مثل اینکه لنزهای ذهنی خودمان را داشته باشیم. حداقل برای من اینگونه بوده است.
این موضوع، بعد از پیدا کردن ترجیحاتم و احتمالا پس از سالها تمرین و امتحان کردن لنزهای متفاوت بوجود آمده است.
من بیشتر اوقات تمایل دارم که با لنزهای ۳۵mm یا ۵۰mm کار کنم، پس می توانم بگویم که عادت دارم چیزها را با یک روش متعادل ببینم.
من دوست دارم که در تصاویرم، مناظر را ثبت کنم، داستان های کوچکی تعریف کنم و به آنها لایه ها و تکه های متعددی از اطلاعات را اضافه کنم که به بیننده این توانایی را بدهد که همزمان با دیدن موضوع اصلی در یک قاب، اتفاقات اطراف آن را نیز ببیند و به طور کلی چیزهایی که ما معمولا نمی بینیم.
پس از یافتن موضوع اصلی که می تواند یک درخت، انسان، برگی روی زمین، یک ساختمان و… باشد، باید ببینیم که به چه ترکیب بندی علاقه داریم.
مثلا یک زاویه از پایین اما با عمق کم، یک سر محوشده روبروی آن ساختمان یا پاهای در حال حرکت در اطراف آن برگ.
پس به دنبال آن جزییاتی باش که تصویر تو را منحصر به فرد می کنند و از امتحان کردن سرعت پایین شاتر و اعماق متفاوت نترس.”
و اما یکی دیگر از جملات معروف عکاسی را مارتین اسمیت(Martin Smith) از ادین برگ می گوید:
“مروارید خردی که آرزو می کنم زودتر به من گفته می شد این است که یک کار را به خوبی انجام بده.
یعنی عکاسی نباش که می تواند همه کار انجام بدهد مثلا مناظر طبیعی، پرتره، ریپرتاژ، حیات وحش، عروسی و… اما چرا ؟
مسلما اینکه بتوانیم همه ی این کارها را انجام دهیم به نظر ایده هوشمندانه ای می آید چون می توانیم تصاویر بسیار متفاوت از هم داشته باشیم. اما اینگونه نیست.
اگه به دنبال عکاس کمیسیونی می گشتیم، به دنبال کسی می رفتیم که در زمینه ی مورد نظر بهترین مورد باشد یا کسی که فقط از آن گذری کرده است؟
انتخاب بین متخصص و مسافر است، که حقیقتا یک انتخاب نیست.
ممکن است بتوانیم از طریق این شیوه ادامه بدهیم، اما نمی توانیم با این روش، در طولانی مدت، یک مسیر شغلی موفق داشته باشیم. هرچند که دوست دارم نظرم را نقض کنید.
مزایا دیگری نیز وجود دارد: هر چه بیشتر یک کار را انجام دهید بیشتر نیز برای آن کار شناخته می شوید.
حرکت هر پروژه می تواند شهرت شما را در آن زمینه بسازد و شما قادر خواهید بود که علاوه بر ساختن شبکه ای از مشتری های دائمی، دانش، تجربه و تخصص نیز بیابید، که همه ی این موارد می توانند شما را از سایر افراد متمایز کنند.
باشد، همه ی اینها عالی است اما شما ممکن است آن را جدی نگیرید.
شما دوست دارید تصویر عجیب را بگیرید و شاید این مسائل شامل شما نمی شود.
اما چه اتفاقی می افتد اگر شما نکته های اصلی حرف من را درک کنید؟ فقط روی یک چیز زمان بگذارید و آن را به درستی اجرا کنید؟
چه سلفی از تعطیلات باشد چه عکسی از سگتان، زمان همیشه می تواند آن را بهبود ببخشد.
صبور باشید. ادامه بدهید تا زمانی که تصویر مورد نظر را داشته باشید، بعد از اولین بار تسلیم نشوید و یاد بگیرید که چه چیزهایی آن طور که می خواهید می شوند و چه چیزهایی نمی شوند.
اگر تا اینجا جملات معروف عکاسی را خوانده اید یعنی می خواهید کمی بهتر شوید، پس هر موضوعی که انتخاب می کنید، با آن زمان بگذرانید، ارزشش را خواهد داشت.”